من ریحانه ام پاییز مرا در برگرفته، ',گویی گرد باد زندگی لحظه ایی بفکر رهایی من نیست حال شوریده ایی دارم . دلم میخواهد این روزها چشمهایم را ببندم و اسوده خیال پرواز کنم سبک شوم . و این میسر نمیشود جز با رفتن زیر خروارها خاک ، جز در تابوت خوابیدن، میروم از دنیایی که همه چیزش برایم سراب بود و بس
من ریحانه ام، همانی که غبارنگاهم همه از حسرتهایم بیداد میکند همه از دلتنگی هایم ، از دلشورهایم ، از لحظاتی که در تنهایی هایم بسر بردم
تنهامینویسم ...برچسب : نویسنده : bsayanilamd بازدید : 80